مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19173 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

معرفت پيامبر راجع به مسئله معاد در چه مرتبه اي است؟
همان طور كه بينش توحيدي درجاتي دارد و معرفت توحيدي پيامبر عظيم الشأن(ص) در بالاترين درجه توحيد است، معاد شناسي هم درجاتي دارد و معرفت آن حضرت راجع به معاد در برترين درجة آن جاي گرفته است. علت اين امر آن است كه چون هر فيضي كه از جانب خدا مي رسد با حفظ درجات است، همچنين هر فيضي كه به جانب او رجوع مي كند با ترتيب درجات است، نخستين فيض كه در قوس نزول از خداي سبحان نشأت گرفته وجود مبارك رسول خدا و ائمه دين(ع) هستند كه در آن مقام رفع نور واحدند؛ چنان كه فرمود: «اوّل ما خلق الله نوري» (بحارالانوار 1/97.)، باز در قوس صعود اوّلين فيضي كه به لقاء الله بار مي يابد وجود مستفيض حضرت ختمي مرتبت(ص) است. از اين رو فرمود: «أنا أوّل وافد علي العزيز الجبّار» (اصول كافي 2/600، ح 4.) البته منظور، تقدّم رتبي است، نه تقدّم زماني و تاريخي.

مي توان گفت كلام مزبور ريشه و پايه قاعدة «الواحد لا يصدر عنه إلاّ واحد والواحد لا يرجع إليه إلاّ واحد» است. غايه الامر اين وحدت، در قاعده، از نوع وحدت عددي، صنفي، نوعي و جنسي و مانند آن نيست، بلكه وحدت اطلاقي تبعي يا عرضي است كه مظهر وحدت اطلاقي اصيل و ذاتي خدا به شمار مي رود (ر.ك اسفار 2/332) بنابراين، فيض منبسط ربوبي كه متصف به امكان فقري است از نور واحد انسان كامل آغاز و به همان نور واحد پايان مي پذيرد. از اين رو انسان كامل مظهر كامل توحيد و معاد است؛ در حالي كه ديگران چنين نيستند؛ گروهي بر اساس ترس از دوزخ و مواقف هولناك به ياد قيامت هستند، دسته اي بر پايه رغبت به نعمت‎هاي بهشت به ياد قيامت بوده، تعدادي هم براي لقاء الله. اما انسان كامل چون پيشوايان دين(ص) همة مراحل را داراست. از اين رو با حفظ مراتب و در طول يكديگر به ياد همة آنهاست؛ يعني هم ترس از جهنم، هم شوق بهشت و هم لقاء الله و رضوان الله: «وفي الاخرة عذاب شَديد ومَغفرة مِن الله ورِضوان» حديد/20؛ [يعني در آخرت عذاب سخت جهنم، آمرزش، رضوان و خشنودي خدا موجود است.] انسان‎هاي كامل مي گويند: «وهبني صبرتُ علي حرّ نارك فكيف أصبر عن النّظر إلي كرامتك» (مفاتيح الجنان، دعاي كميل)؛ [گيرم كه بتوانم در برابر عذاب آتش جهنم شكيبا باشم، ولي با عذاب فراق چه سازم؟] «إنّا نخاف من ربّنا يوماً عبوساً قَمطريراً» انسان/10؛ [ما از قهر پروردگار خود به روزي كه از رنج و سختي آن، رخسار خلق درهم و غمگين است مي ترسيم.

شناختي كه بر اساس ترس از قيامت يا بر پايه رغبت به بهشت باشد، شناختي متوسّط و نفساني است. از اين رو درخواست‎هاي زاهدانه يا راغبانه در پي دارد. امّا كساني كه خدا را به عظمت شناخته اند شناخت آنان از مبدأ و معاد، عقلي است و ترس از هجران و فراق و شوق به وصال مقوّم حقيقت آنان گشته و خوف آنان عقلي است؛ آن سان كه فرشتگان از خوف خدا تسبيح گوي اويند: «ويُسَبّح الرّعدُ بحمده والملئكة من خيفته» رعد/13؛ [رعد و همة فرشتگان از بيم قهر خدا به تسبيح و ستايش او مشغولند.] همچنين آية «وَلِمن خاف مَقام ربّه جَنّتان» الرحمن/46 و آية «وأمّا من خاف مقام ربّه ونهي النّفسَ عن الهوي فإنّ الجنّة هي المأوي» نازعات/40ـ41 ناظر به خوف عقلاني است. بنابراين، رسول گرامي اسلام(ص) به عنوان انسان كامل، معلّم فرشتگان و اسوة جهان هستي، همة مراتب ترس از خدا اعم از وهمي، خيالي و عقلي را داراست، بلكه بيشتر از ديگران نيز داراست.

گروهي از اهل سنت نقل كردەاند: بيم دهندەترين آيه از قرآن مجيد آيه اي است كه به حساب و كتاب عمل انسان در روز قيامت مربوط است: «فَمَن يَعمَل مِثقال ذَرَّة خَيراً يَرهُ ومَن يَعمَل مِثقال ذَرَّة شَرّاً يَرهُ» زلزله/7ـ8.

گفتني است، صرف داشتن وصف خوف از دوزخ يا شوق بهشت نقص نيست، بلكه توقف در اين مرحله و جمود بر آن، نقص است، نه سير از نقص به كمال و از فقر به جانب غنا تا رسيدن به مرحله لقاء الله سير صعودي ادامه يابد و در اين راه از هر وسيله استمداد شود مانند آنچه هنگام تغذّي گفته مي شود: «قوّ علي خدمتك جوارحي واشْدُدْ علي العزيمة جوانحي» (مفاتيح الجنان، دعاي كميل)؛ زيرا بر اساس حركت جوهري، غذا به صورت كمال علمي و عملي ظهور مي كند؛ انديشه ورزي و فرهيختگي به خوف از هجران خدا و اميد به لقاي او مي انجامد. از اين رو حضرت رسول(ص) چون در اوج معرفت پروردگار است، بيش از ديگران از معاد هراسناك و به ياد قيامت است؛ زيرا صحنه معاد واقعاً سنگين است و درجه سنگيني آن از تصوّر بشر عادي خارج است: «إنّ هؤلاء يحبّون العاجلة و يَذرون وَراءهم يوماً ثقيلاً» انسان/27؛ [اين مردم غافل همه دنياي نقد عاجل را دوست مي دارند و روز سخت سنگين قيامت را به كلّي از ياد مي برند.] صعوبت تحمل قيامت تنها براي انسان نيست، بلكه آسمان و زمين قدرت آن را ندارد كه حقيقت قيامت را تحملّ كند: «ثقلت في السّموات والأرض» اعراف/187 تحمّل اين بار گران تنها در عهدة انسان كامل است.

شيخ بزرگوار، مفيد(ره) نقل كرده است: وقتي پيامبر(ص) از قيامت خبر مي داد، مانند كسي كه از تهاجم ناگهاني سپاه نيرومند، مسلح و بد انديش دشمن گزارش دهد، با حالتي جدّي و احساس خطر خبر مي داد: «كانّه منذر جيش جرّار» (امالي مفيد/233) و گونه‎هاي مباركش سرخ مي گشت: «تحمارّ وجنتاه». در حقيقت آن حضرت آتش دوزخ را از نزديك مشاهده مي كرد. بديهي است كسي كه آتش دوزخ را بالعيان مشاهده كند جداً از آن پرهيز دارد. وجود عيني آتش بسي مؤثّرتر از وجود علمي آن است: «ليست الرّويّة كالمعاينة مع الابصار» (نهج البلاغه، حكمت 281) كسي كه آتش قيامت را نبيند سخن او از معاد به منزله اعلام خطر نيست. بر خلاف درد آشناي معاد، كه هم علمش نسبت به اصل معاد شهودي است و هم خود آتش را مي بيند و گزارش او دردمندانه و شاهدانه است. از اين رو رسول گرامي(ص) از خداوند مسألت مي داشت: خداوندا ترسي در دل ما قرار ده تا مانع از معصيت و نافرماني تو شود؛ «اللّهم اقسم لنا من خشيتك ما يحول بيننا و بين معصيتك» (مفاتيح الجنان، دعاي نيمه شعبان.) نمي توان گفت: همة اين مناجات‎ها، تضرع‎ها و به ياد قيامت بودن‎ها جنبة آموزش به ديگران دارد و از باب «إيّاك أعني واسمعي يا جارة» (بحار 17/47) است، بلكه آنان اين لابه‎ها را درجات نردبان ترقي مي شمرند كه توقّف در منطق آنان زيان آور است و كسي كه دو روز او مساوي باشد مغبون است. بنابراين، خشيت از خدا كمال و ترس از غير خدا نقص است؛ چنان كه منافقان نادان از مؤمنان بيشتر از خدا ترس داشتند: «لانتم أشدّ رَهبة في صدورهم من الله ذلك بأنّهم قوم لا يفقهون» حشر/13؛ [اين مردم منافق در دلشان از شما بيشتر ترس دارند تا از خدا؛ زيرا اينان مردمي هستند كه هيچ شعوري ندارند.]

شناخت و معرفت پيامبر(ص) به قبر و قيامت به قدري شهودي و عياني بود كه مي فرمود: اگر خوف آن نبود كه مردەهايتان را دفن نكنيد (از ترس عذاب قبر) از خدا مي خواستم تا صداي عذاب قبر را كه مي شنوم به گوش شما نيز برساند: «فلولا آن تدافنوا لدعوت الله أن يُسمعكم من عذاب القبر الّذي أسمع منه» (علم اليقين 2/1076) اگر شما مانند پيامبر عذاب مرده‎ها را در قبر مشاهده مي كرديد، هرگز آنها را دفن نمي كرديد. اگر كسي شعله گور را ببيند قطعاً از آن مي ترسد و مرده را به گودال جهنّم نمي فرستد؛ آن گونه كه اگر كسي بهشت را ببيند به اشتياق آن جان در اندامش قرار نمي گيرد و پيامبر(ص) شخصيتي است كه هر دو جريان را در معراج مشاهده كرد، بلكه هر لحظه از زندگي پيامبر(ص) يك معراج بود. از اين رو بخشي از تربيت پيامبر بر پايه انذار بود: «… شاهداً و مبشّراً ونذيراً» احزاب/46

: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.